رابطه خدا با ما و رابطه ما با خدا چگونه است؟

ساخت وبلاگ

رابطه خدا با ما و رابطه ما با خدا چگونه است؟

ياد حرف حاج آقا عالي كه اين ايام محرم شبكه 3ساعت 19 پخش ميكرد افتادم ،داشتند در اين مورد صحبت ميكردند.

خداوند متعال به حضرت آدم فرمود :هرگاه تو و همه ي آدميان نيت كار نيكي كرديد برايتان يك ثواب واگر به آن عمل كرديد ده ثواب ثبت ميشود ، هر گاه فكر ونيت كار گناهي كرديد برايتان هيچ گناهي ثبت نمي شود وهر گاه گناه را انجام داديد يك گناه برايتان ثبت ميشود.

حضرت ادم فرمودند :خداوندا به ما تخفيف بيشتري بده.

حضرت حق تعالي فرمودند :اگر قبل از آنكه ملك الموت را ببينيد ،توبه كنيد تمام گناهانتان را ميبخشم.

در قرآن آمده كه هرگاه توبه كرديد (توبه حقيقي ) خداوند بديهايتان را به حسنات تبديل ميكند.

بزرگي دعاي دلنشيني داشت ،ميفرمود :خدايا ما را ببخش چون اگر مارا ببخشي بدي هايمان را به حسنات تبديل ميكني وآنوقت نيكي هايمان تا عرش ميرسد!

تا آنجا كه خدايي كه قدرتش وعظمتش بي نهايت است ناز بندگانش  را ميكشد وميفرمايد:

كيست كه به خدا قرض نيكويي بدهد تا خداوند چندين برابرش را به اوپس بدهد.(مگر خداوند به كار نيك يا عبادت كسي نياز دارد)

خداوند ميخواهد بندگانش سعادتمند شوند.

ميگويند زماني كه فرعون داشت در آب غرق ميشد در لحظه آخر دستش را بلند كرد وكمك خواست ،اما موسي رويش را برگرداند.

وحي آمد كه اي موسي ، فرعون بنده ي تو نبود كه رو گرداندي اگر او از من كمك ميخواست ، ياريش ميكردم.

ميگويند حضرت ايوب بعد از آنكه مال وفرزندان وسلامتيش را از دست داد مردم شايعه كردند كه ايوب از نظر خدا افتاده و ايوب ...

حضرت ايوب عرض كرد :خدايا مال وفرزندان وسلامتيم را از من گرفتي ولي من صبركردم،تحمل كردم وچيزي نگفتم ولي حالا نميتوانم تحمل كنم آبرويم برود.

وحي آمد كه اي ايوب آيا تو تحمل كردي يا ما قدرت وتوانش را به تو عطا كرديم؟!

آنوقت ايوب متوجه اشتباهش شد وبه درگاه خدا توبه كرد.

الطاف الهي بي نهايتن و من فقط به همين چند مورد اكتفا ميكنم.

حالا بنظرتون رابطه ما با خدا چگونه است؟؟؟؟؟

به جاي اينكه مدام از نداشته هايمان بناليم به داشته هايمان بباليم وخدا را به خاطر داشته ها ونداشته هايمان شكر كنيم چون خداوند متعال بهترين تقدير را برايمان رقم ميزند.

امام سجاد(ع) آن امام معصوم در يكي از دعاهايشان در مناجات با خداوند ميفرمايند: خدايا به اعمال من نگاه نكن به رحمت وبخشش ولطف خودت نگاه كن.

اميد ما در روز قيامت به اعمالمون نيست چون اعمالمون كه چيزي نيستند اميد ما به رحمت بي نهايت الهي است.

روزانه ساعتها با هر كس وناكس حرف ميزنيم اونوقت بعضيها به خودشون اجازه نميدن 10-15دقيقه براي صحبت كردن با چنين خداي ارحم الراحميني كه گفتيم وقت بزارن ونمازشون رو بخونن.

بعضيهام مثل خودم كه موقع نماز فكرمون هزار جا ميره الا نماز.

اگه با يه بچه كوچيك هم حرف بزنيم ومتوجه بشه بهش توجه نميكنيم وحواسمون جاي ديگه هست باهامون قهر ميكنه حالا چه برسه به اينكه در مقابل پروردگار جهانيان ايستاده ايم ولي توجه وفكرمون جاي ديگه هست حالا خداوند كه لطف و رحمت ومهربانيش كه بي انتهاست.

ما اگه دو ركعت نماز باحضور قلب توي عمرمون پذيرفته بشه كه اون دنيا بهترين جاي بهشت رو داريم.

سعي كنيم توي نمازهامون به اين فكر كنيم كه داريم با خدا حرف ميزنيم وچقدر بده كه پروردگار ما بفهمه كه ما فكر وتوجهمون جاي ديگست.

به اين فكر كنيم كه وقتي با يه آدمم حرف ميزنيم تمام حواسمون به اونه حالا چه برسه به پروردگار جهانياني كه هيچ كس بيشتر از او ما رو دوست نداره...

******************************************************

در دعا كردنمون و خواستنمون از خدا سعي كنيم به حداقلها اكتفا نكنيم ،ما در مقابل خدايي ايستاديم كه عظمتش بي نهايت است و خواسته هاي ما براي خداوند چيزي نيستن ،پس براي همه دعا كنيم و به حداقل ها حتي توي زندگيمون هم قانع نشيم (منظورم اينه كه تلاش بيشتري كنيم).

ميگن شخصي نزد پيامبر (ص) اومد و عرض كرد:يا رسول الله آيا مرا ميشناسي؟من همان شخصي هستم كه وقتي به فلان شهر آمديد وهيچكس شما را نپذيرفت من شما را به خانه ام دعوت كردم و از شما پذيرايي كردم.

پيامبر (ص) فرمود: اي مرد از من چيزي بخواه؟

مرد كمي فكر كرد وپاسخ داد : يا رسول الله من فقيرم وچيزي ندارم به من 60گوسفند وچوپاني بدهيد.

پيامبر (ص) امر فرمود كه برايش فراهم كنند وبه او داد.

بعد پيامبر در جمع يارانش فرمود: كه اين مرد به حداقل اكتفا كرد و از ما چنين چيز كوچكي را خواست چرا او مانند آن پيرزن بني اسرائيلي كه زماني كه موسي از خداوند خواست كه قبر حضرت يوسف را به او نشان دهد ،خداي متعال نشاني پيرزني را به او داد و فرمود كه او ميداند برو از او بپرس( خداوند متعال كه هيچ چيز در نزد او پنهان نيست با اين كار ميخواست فقط به موسي چيزي بياموزد وگرنه نشاني قبر حضرت يوسف را به او ميداد).

حضرت موسي نزد پيرزن رفت واز او نشاني را پرسيد.

پيرزن گفت به شرطي نشاني را به تو ميدهم كه خواسته مرا بپذيري.

موسي گفت خواسته ات چيست؟

پاسخ داد :خواسته ام اين است كه در آن دنيا در كنار توجايگاهي   داشته باشم.

آنگاه موسي پي برد كه چه پيرزن باهوش وعالمي ست خواست نپذيرد كه خداوند امر فرمود: موسي بپذیر تو كه نميخواهي بدهي ما درخواستش را اجابت ميكنيم .

آنگاه موسي پذيرفت و پيرزن نشاني را به او داد.

چرا وقتي ميتوانيم از اين بهتر باشيم به حداقل اكتفا كنيم؟!

 

 

ساده باش و ساده زندگی کن... ...
ما را در سایت ساده باش و ساده زندگی کن... دنبال می کنید

برچسب : رابطه خدا با انسان,رابطه خدا با جهان,رابطه خدا با مخلوقات,رابطه خدا با جهان مانند چیست,رابطه خدا با شیطان,رابطه خدا با بنده,رابطه خدا با زمان,رابطه خدا با انسان و جهان,رابطه با خدا,رابطه با خداوند, نویسنده : 0ehsan-aramesh0 بازدید : 237 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 6:28